Friday - 2024 16 February جمعه - ۲۷ بهمن ۱۴۰۲
زمینه پیدایش مدرک گرایی و مهارت گرایی
ما در ادامه مقاله توضیح خواهیم داد که آیا مدرک مهم هست یا مهارت ؟ آیا با داشتن مدرک حتما می توانیم کار پیدا کنیم یا حتما اگر مهارت خاصی داشته باشیم می توانیم موفق شویم ؟
- مدرک گرایی
می توان گفت در این نظام افرادی که دارای مدرک تحصیلی هستند از حقوق و شغل مدنظر بهره مندند . همچنین اولویت و اهمیت با مدرک تحصیلی بوده البته اکنون هم این موضوع وجود داره اگر شما در شغلی مهارت دارید ، باید مدرک تحصیلی مربوط به آن را نیز داشته باشید و در نهایت در جایگاه مورد نظر خود استخدام خواهید شد .
همین موضوع منجر به مدرک گرایی شد زیرا این پیام را به جامعه داده است که دنبال مدرک باشید و اگر در شغلی که مشغول به کار هستید مدرک داشته باشید از مزایا و حقوق بیشتر برخوردارین .
همچنان افراد بر اساس مدرک تحصیلی استخدام می شوند ، به تنها چیزی که عملا به آن توجه نمی کنند میزان کارآیی و بهره وری آن ها است در ادامه باید به این موضوع اشاره کرد که ایران از جمله کشور هایی است که بیشترین مدرک دکتری را دارد .
- مهارت گرایی
مدرک دانشگاهی امکان تجربه یک فضای متفاوت و ورود به جامعه را فراهم می کند وهمچنین برای من و شما سواد ، شعور ، ثروت و موفقیت می آورد .
امروزه افراد کمی هستند دقیقا در رشته دانشگاهی خودشان کار کنند زیرا همانطور که در بالا اشاره کردیم مدرک دانشگاهی و رشته تحصیلی با زمینه شغلی و موفقیت ارتباط قطعی ندارند .
از سال 1390 در نظام طبقه بندی مشاغل و جبران خدمت در وزارت کار تغییرات و بازنگری هایی انجام شد ، در این میان یکی از موضوعات مهمی که بیان شد این مساله است که اولویت را از مدرک تحصیلی به سمت مهارت گرایی تغییر دهیم .
امروزه کارفرما ها و خیلی از افراد جامعه از اهمیت مهارت آگاه هستند اما نیاز داریم تمامی افراد جامعه بدانند که مهارت حرف اول را در خصوص اشتغال و پیشبرد کار ها را می زند .
لازمه موفقیت
لازمه موفقیت و شغل خوب داشتن مهارت است و خیلی از افراد بدون داشتن مدرک تحصیلی به موفقیت رسیده اند .
داشتن مدرک تحصیلی خوب است خیلی خوب اما توجه کنید که بعد از گرفتن لیسانس یا بعد از دوران دانشجویی مهارت کسب کنید و شغل خود را تثبیت کرده ، در نهایت اگر هدفتون ادامه تحصیل بود از خودتون بپرسین که چرا میخواهم مدرک بالاتر بگیرم ؟
بعد از پاسخ به این سوال می توانید برای ادامه تحصیل و گرفتن مدرک تحصیلی تلاش کنید و چقدر خوب می شود اگر مهارت و مدرک تحصیلی مان در یک زمینه باشد .
در نهایت به این نتیجه می رسیم اینکه در چه مقطعی یا در چه دانشگاهی تحصیل کرده ایم یا در چه شرکتی سابقه کار داریم اصلا مهم نیست ، تنها چیزی که ارزشمند است این است که چه مهارتی داریم .
بازار کار و دانشگاه، دو مسیر جدا شده
حالا در شرایطی که بازار کار در حوزههای مختلف فناوری و نوآوری با اقبال بیشتری روبرو شده، دانشگاه از این روند جامانده و کسب مهارت و دانش کاربردی بیش از همیشه برای افراد جویای کار و همچنین کارفرما، مخصوصاً در حوزه فناوری، مهم شده است. اقلیما، درباره مدل و برنامههای سیستم آموزش عالی کشور و همسویی آن با دانش روز بر این باور است که فرایندی غیر مرتبط با نیاز بازار کار در دانشگاههای کشور پیش گرفته شده است.
او در این باره به دیجیاتو میگوید: «فارغالتحصیلان دانشگاه یا باید وارد کسبوکارهای بخش خصوصی شوند یا جذب ادارهها و مراکز دولتی؛ واضح است که بخش خصوصی بیشتر از مدرک تحصیلی بر مهارت افراد تمرکز دارد. کارفرما در دنیای کسبوکار امروز به این موضوع اهمیت نمیدهد که شما از بهترین دانشگاه کشور فارغالتحصیل شده باشید یا ناشناختهترین دانشگاه. یک فرد برای حضور در بازار کار بخش خصوصی باید توانایی و مهارت کافی داشته باشد. از طرف دیگر بخش دولتی هم ظرفیت جذب تمامی فارغالتحصیلان دانشگاهی را ندارد و آزمونهای استخدامی هیچ تناسبی با تعداد فارغالتحصیلان ندارد. هرچند در همین آزمونهای استخدامی هم بر رشتههای کاملا مرتبط با شغل اعلام شده تمرکز نمیشود.»
وقتی مهارت حرف اول را میزند
رویکرد افراد نسبت به شغل تغییر کرده است. شغلهای دنیای امروز که گرهای بازنشدنی با فناوری و نوآوری خوردهاند نیز مسیری متفاوت برای رشد را پیشرو دارند. مهارت حالا دیگر حرف اول را میزند و برای به دست آوردن شغلی در یک شرکت دیگر کسب مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد یا حتی دکتری هم کافی نیست. این حقیقت حاصل مطالعه و تحلیل آماری موجود در پلتفرمهای کاریابی است. کافی است سری به آگهیهای استخدام در این پلتفرمها بزنید.
توسعه نرمافزار و برنامهنویسی، کارشناس سئو یا کارشناس مارکتینگ هیچ کدام مشاغلی نیستند که در دانشگاه دانش روز مرتبط با آن به دانشجویان ارائه شود. شاید از همین رو است که 44 درصد از آگهیهای استخدام توجهی به مدرک تحصیلی دانشگاه هم ندارند. از طرفی نوع مشاغل در بخش خصوصی هم سازگاری و مجاورتی ملموس با مشاغل جدید ندارند و چنین تضادهایی شرایط حضور در بازار کار را نسبت به گذشته بسیار متفاوت کرده است. حالا دیگر مهارت حرف اول را میزند.
مهارت محوری در 44درصد آگهیهای استخدام
«هادی محمدآبادی»، رییس هیات مدیره جاب ویژن درباره افزایش توجه شرکتها به مهارت افراد نسبت به مدرک تحصیلی آنها به دیجیاتو میگوید: «بر اساس مطالعهای که به تازگی در جابویژن انجام شد؛ تقریبا 44 درصد از مشاغلی که در این پلتفرم آگهی استخدام آنها منتشر شده، مدرک تحصیلی برای کارفرما مورد توجه نبوده و آنچه اهمیت داشته مهارتهای مرتبط به شغل بوده است.
پیچگوشتی را میگذارد سر جعبه تقسیم و پیچها را یکییکی باز میکند، کنترل تلویزیون خراب شده و حالا پدر قصد تعمیرش را دارد. همینطور که پیچها را یکییکی میاندازد داخل کاسه دمدستش، بیآنکه به پسر نگاه کند، میگوید: «یعنی یدونه کنترل هم نمیتونی درست کنی تو؟» پسر بیحوصله جواب میدهد که در تخصصش نیست. پدر برآشفته میشود که مگر کنترل درستکردن هم تخصص میخواهد؟ و از پسر تازه مهندسشده میشنود که در شأن شاگرد اول دانشکده فنی نیست که پیچ بپیچاند و به قول معروف دست به آچار باشد!
این حکایت خیلی از فارغالتحصیلان امروزی است. جوانانی که با سودای مدرک پا در دانشگاهها گذاشتند و نتیجهاش شد آمار بالای فارغالتحصیلان بیکار. اوایل لیسانس بود، بعد فوقلیسانس آخر هم رسید به دکترا. سیر مدرکگرایی روزبهروز همزمان اوج میگرفت و همزمان با این اوجگیری از ارزش مدرکهای تحصیلی کاسته میشد و امروزه کار به جایی رسیده که دیگر نه لیسانسیهها ارج و قرب سابق را دارند و نه حتی به کمتر از آن راضی میشوند! یکی از بزرگترین تبعات این مدرکگرایی که در جامعه نمود عینی هم پیدا کرده این است که دیگر کسی حاضر نمیشود با وجود داشتن مدرک تحصیلی بالا کار خدماتی یا حتی با شأن و منزلت متوسط انجام دهد، همه خواهان میزی هستند که شأن مدرک تحصیلشان حفظ شود و کارهای دیگر هم لابد بماند برای بقیه، همان بقیهای که نخواستهاند تمام عمر و زندگیشان را پشت صندلیهای دانشگاه بگذرانند و به مدارج معمولیتر هم راضی شدهاند، همان بقیهای که بنابر آمارهای رسمی هم روزبهروز تعدادشان درحال کاهش است.
مریم ٣٢سال دارد و تابستان دوره کارشناسی ارشدش را تمام کرده و حالا به فکر دکتر است. او یکی از مدافعان سرسخت تحصیلات عالیه است و میگوید که در جامعه امروز ایران این موضوع دیگر نیاز نیست، اجبار است: «دیگه الان خیلی شرایط با چندسال پیش فرق میکنه، یه زمانی بود که دیپلم و اینا بیسواد محسوب میشد، الان لیسانس و فوقلیسانس هم هیچ ارزشی ندارن. اگه آدم بخواد روش بشه بگه مدرک دارم باید تا دکتری بخونه و بدون اون مدرکش هیچ ارزشی نداره.» ارزش برای مریم تایید اجتماعی محسوب میشود و یافتن یک شغل مناسب.
او معتقد است حتی اگر خود دانشجویان هم تمایلی به ادامه تحصیل نداشته باشند این بازار کار است که آنها را مجبور میکند به روند ادامه تحصیلشان و کسب مدارج بالاتر دانشگاهی ادامه دهند: «دیگه الان ناخودآگاه تعداد فارغالتحصیلان رفته بالا. یه کارفرما یا رئیس شرکت هم اگه بین یه لیسانسه و یه دکترا بخواد یه نفر و انتخاب کنه و همون حقوق رو بهش بده، خب قطعا انتخابش اونیه که مدرکش بالاتره، پس چارهای نیس واس درس خوندن.» شیوا هم کنار مریم نشسته و بادقت به حرفهایش گوش میکند، هرازگاهی با سر تایید و هرازگاهی هم آهی از ته دل میکشد و سری تکان می دهد که یعنی قبول دارد اما چارهای نیست. او که دانشجوی کارشناسی است میگوید که بدون شک کارشناسی ارشد هم خواهد خواند. شیوا در جواب به این سوال که هدفش از ادامه تحصیل چیست؟ لبخند میزند و بیتفاوت میگوید: «خب مثلا اگه نخونم چی کار کنم؟»
از همان اول دوران دانشجوییاش کار کرده؛ همان اول یعنی ترم سه. آرمان مهندسی صنایع میخوانده و همزمان هم در یک شرکت خدمات پشتیبانی کار میکرده. خودش میگوید اگر همان سالها وارد بازار کار نمیشد و فقط درس میخواند هیچ بعید نبود که او هم الان روی یکی از صندلیهای هزاران واحد آموزشگاههای عالی نشسته باشد و با دقت به حرفهای اساتید گوش بدهد، چیزی مانند آنچه امروز دو تن از دوستانش مشغول به انجامش هستند. به عقیده آرمان انگیزه پسرها برای ادامه تحصیل تا حدودی از دخترها متفاوت است: «خب پسرا حتما باید یه کاری پیدا کنن الان هم شرایط بازار کار خیلی مدرکپسنده، ینی هرچی شما تخصص داشته باشی، هرچقدر هم ماهر باشی بازم در نهایت ازت یه مدرک دهن پرکن میخوان برای استخدام. پسرها هم که به هرحال هرطور شده باید یه درآمدی داشته باشن». البته آرمان به یک نکته هم اشاره میکند و میگوید که انگیزه ادامه تحصیل تا مقاطع بالاتر برای خیلی از دوستان او حداقل این مورد بوده: «سربازی».
آرمان این موضوع را اینطور میگوید: «الان پسرا خیلی انگیزههاشون واقعا انگیزههای صددرصد تحصیلی و علمی نیس، خیلیها انتخاب دیگهای ندارن، حداقل در مورد رفیقای صمیمی من که اینطور بوده». رامین و محمود همان دوستان صمیمی آرمان هستند که میگوید انگیزههای دیگری هم بوده که مسیرشان را هدایت میکرده سمت دانشگاه: «شما سربازیرو دستکم نگیر این خودش خیلی انگیزه بزرگیه. واس خیلی از پسرا درس خوندن ینی معافی موقت و هی میخونن که مجبور نشن برن دانشگاه اما خب آخرش که چی؟» میخندد و ادامه میدهد که «حالا آخرش که چی؟ همه در نهایت باید برن خدمت سربازی که، اینجوری و با این درسخوندنهای بیفایده فقط عمرشون رو هدر می کنن. من خیلی راضیم که مسیر اونهارو نرفتم.»
دوسال پیش بود که رئیس مرکز جذب هیأت علمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اعلام کرد ٦هزار نفر با مدرک دکترای تخصصی در سطح کشور بیکار هستند.
محمدرضا رضوانطلب توضیح داده بود: این افراد در فراخوانهای مختلفی که از سوی مرکز جذب هیأت علمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اعلام میشود و براساس نیاز دانشگاهها جذب و استخدام خواهند شد.
مردادماه امسال هم اعلام شد بنابر گزارشها، ایران ٥برابر کشورهای پیشرفته دنیا دانشگاه دارد. ٢هزار و 640دانشگاه در کشورمان وجود دارد و این آمار به قدری بالاست که حتی دو کشور پرجمعیت آسیایی یعنی چین و هند در ردههای پایینتری از ایران قرار دارند. ٢٦مهرماه امسال هم علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای چندمین بار از زمان حضورش در این وزارتخانه نسبت به آمار بالای بیکاری جوانان و فارغالتحصیلان دانشگاهی اخطار داد. به نقل از او نرخ بیکاری تحصیلکردههای دانشگاهی در بعضی از شهرهای کشور به 40درصد هم میرسد. در حالحاضر براساس آمارهای ارایهشده در شورایعالی اشتغال، نرخ بیکاری جوانان٢٤ درصد است که با توجه به نرخ بیکاری 2/12درصد کل کشور، نرخ بیکاری جوانان بیش از دو برابر نرخ بیکاری کل کشور است. آنچه مسلم است اینکه تب تند مدرکگرایی از مدتها پیش به جان جامعه افتاده و روزبهروز هم داغتر میشود. هرروز آمار مربوط به تعداد فارغالتحصیلان بالا میرود و به موازات آن بیکاری نهتنها کاهش نمییابد، بلکه بنابر آمارها روزبهروز افزایش هم مییابد. حالا باید دید که سر این رشته دراز به کجا خواهد رسید و این وضعیت تا کجا و به چه شرایطی پیش خواهد رفت.
دیدگاه خود را بنویسید